جدول جو
جدول جو

معنی سازندگی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سازندگی کردن
آباد کردن، عمران کردن، آباد ساختن
متضاد: تخریب کردن، ویران کردن، ایجاد کردن، ساختن، نوازندگی کردن، نواختن، خنیاگری کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَیْءْ)
نگاهداری کردن. سرپرستی و محافظت کردن قیّم: گفت ای پیغمبر خدا آن وقت که این فرزند در شکم من بود عهدکرده ام با خدای تعالی که خدمت این خانه بیت المقدس کند و بعبادت و بندگی خداوند مشغول باشد و اکنون که او را پایندگی کند؟ آن قوم هر یکی گفتند که ما او راپایندگی کنیم. (قصص الانبیاء). و اندیشه کرد که من پیر شده ام و مرا فرزندی نیست که بعد از من نام نگاه دارد و مریم را پایندگی کند. (قصص الانبیاء). قلم آن کس که بر روی آب ایستد پایندگی کند. (قصص الانبیاء)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ بَ تَ)
تشبه. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خود را به کسی یا چیزی شبیه کردن: اگر شیعه خود را مولای سادات... دانند... مانندگی کردن ایشان با آل ساسان گبر آفتاب پرست، الاغایت حرامزادگی... نباشد. (کتاب النقض ص 447) ، تشبیه کردن:
به سامم نکردید مانندگی
نه مانند زالم به دانندگی.
فردوسی.
و فاطمه را تشبیه و مانندگی به حورالعین کرده اند. (تاریخ قم ص 196)
لغت نامه دهخدا
خود را شبیه کسی یا چیزی قرار دادن تشبه: ... مانندگی کردن ایشان با آل ساسان. . .: الاغایت حرامزادگی... نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایندگی کردن
تصویر پایندگی کردن
سرپرستی و محافظت کردن قیم نگاهداری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
للقيادة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
Drive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زندگی کردن
تصویر زندگی کردن
Live
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
গাড়ি চালানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
گاڑی چلانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زندگی کردن
تصویر زندگی کردن
жить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
kuendesha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زندگی کردن
تصویر زندگی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زندگی کردن
تصویر زندگی کردن
жити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زندگی کردن
تصویر زندگی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
ขับรถ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
運転する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
운전하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
לנהוג
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
mengemudi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
गाड़ी चलाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
prowadzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
водити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رانندگی کردن
تصویر رانندگی کردن
водить
دیکشنری فارسی به روسی